ساز دف

daf

از بررسی تاریخچه ی سازها در می یابیم که طولانی ترین قدمت را می توان برای سازهای کوبه ای قائل شد که سادگی در ساخت و نواخت آن موجب گردیده تا انسان در رهگذرتاریخ خویش زودتر آن را یافته و بدان بپردازد. حضور خیل عظیم سازهای کوبه ای موید اهمیت و جایگاه ویژه ریتم در موسیقی بوده و آن را به عنوان رکنی اساسی و جزئی لاینفک از موسیقی می نمایند.
به گونه ای که در بین تمامی ملل جهان حتی آنها که در بدوی ترین شیوه ی اجتماعی به سر می برند همواره گونه یا گونه هایی از این قبیل سازها کاربرد داشته است.
گذشت زمان و تغییر تحول در زندگی بشر موجب گردیده تا برخی سازها در غبار فراموشی محو گشته و برخی دیگر جایگزین آنها گردند.نامهایی همچون آیینه پیل درای دمامه تیبره تبوراک رویینه خم زرینه خم خما خسرو بشقابک و جام شاید در ذهن کمتر کسانی بتواند تصویری از ساز را نمایان کند و تنها در حجاریها الواح تندیسها و نقوش بر جای مانده از گذشته هایی دور و همچنین در اشعار بازمانده از روزگاران پیش بتوان رد پایی از آنها را در پیشینه ی موسیقیایی این سرزمین بزرگ یافت.
موسیقی در دوران کهن نه به عنوان هنر انتزاعی و محض بلکه به عنوان هنری آمیخته با هنر آدمی و در بطن زندگی او جاری بود.نیایشها جشنها جنگها و سوگ و ماتم و آداب و رسوم محلی در کنار همنوایی بنام (موسیقی ) می جوشیدو می خروشید و جریان می یافت و دف نیز همواره در این همنوایی با حضور خویش قدمتی به طول تاریخ فرهنگ بشر برای خود فراهم ساخته است.
در نقوش کهن بازمانده از تمدنهای باستانی در جنوب ایران گاه نشانه هایی از حضور سازو آواز و موسیقی در آن روزگاران به چشم می خورد اقوام ایلامی مستقر در این ناحیه در مراسم مذهبی اعیاد جشنها نغماتی با چنگ و نی و دف اجرا می نمودند.
نقش برجسته ایلامی در( کول فرعون) یکی از این ره آوردهای تاریخی است که کاهنانی را در حال قربانی کردن با سازهایی نظیر چنگ و دف نشان می دهند .
دف از جمله سازهایی است که قدمت حضورش تا ژرف ترین دوره های تاریخ موسیقی گسترش یافته و در بین بسیاری از ملل کهن در اشکال و ابعاد گوناگون مورد استفاده قرار می گرفته است .
دف بر اساس ساختمان ظاهری آن بر در هفت نوع تقسیم بندی نموده اند :
۱- دف مربع
۲- دف مستطیل
۳- دف مستدیر با حلقه
۴- دف مستدیر با زنگوله
۵-دایره زنگی
۶-دف دورویه
۷- دف بی پوست همراه با زنگ
در بین اعراب واژه ی (دف) به تمامی انواع بالا بطور عام اطلاق می گردیده ولی به طور خاص این واژه تنها به دفهای چهار گوش اختصاص داشته است و انواع مدور را بیشتر ( دایره ) می نامیدند .حضور واژه ( دف) در اشعار روایات و کتابهای آسمانی نشان دهندهی قدمت تاریخی این ساز بوده و پیشینه ی کهن آن را نمایان می سازد .
بر آمد خروش از دل زیرو بم فراوان شده شادی ، اندوه کم
نشستند خوبان بر بط نواز یکی عود سوز یکی عود ساز
سر آینده این سخن ساز کرد دف و چنگ و نی را هم آواز کرد
همچنین در روایات آمده است که دف نخست در شب زفاف سلیمان و بلقیس نواخته شد و نیز گویند بنی اسراییل در مقابل گوساله طلایی دف می نواختند.
حسن محشون در کتاب ( نظری بر موسیقی ضربی ایران ) صفحه ۱۶ آورده است :
ایرانیان از عصر هخامنشی (۵۵۰_۳۳۰ق م) به بعد به طور کلی دو نوع اسباب و آلات موسیقی( بزمی و رزمی) داشته اند که در نوبت زدنهای صبح و شام و مواقع ماتم و سوگ و سرور اعیاد و دیگر تشریفات و فتح و جنگ می نواختند.آلات ضربه ای آنها شامل (دهل،کوس، جام، جلجل، تبیره، خرمهره، سنج ، تبل، نقاره، تنبک،و دف و غیره اینها بوده است .
کلمات هورات می نویسد:( پیش از ظهور اسلام عربهای بادیه نشین شعرو موسیقی داشته اند ولی تشکیل و بسط آن بر ما مجهول است شاید طرز حرکت شتر هنگام راه رفتن و گذاردن پاهایش با آن همه نظم بر روی زمین موجد آهنگ ( حدی) گشته است آهنگی که ساربانان قافله برای راندن و سرگرمی شتران می خواندند ، در آن هنگام ارکستر عربی فقط از آواز و کف ( دست زدن) و دف تشکیل می شد…….)

daf02

همچنین مولف اغانی نوشته است : ( زن ابراهیم موصلی که شاهک و یا به قولی دوشار نام داشت همراه دف آواز می خواند و اهل ری بود و به همین سبب مورد علاقه ابراهیم موصلی قرار گرفت.)
همچنین گونه هایی از دف در مراکش و افریقای جنوبی و گونه هایی نیز در بین سرخپوستان آمریکای شمالی در مراسم مذهبی و نیایشها مورد استفاده قرار می گیرد . در هند نیز فرمی خاصی از دف رایج است که کشش پوست آن توسط طناب پیچی کنترل می گردد .
در مصر شامات و الجزیره دفهای مربع شکل متداول می باشد . همچنین در ایران در نواحی مختلفی از این ساز استفاده می گردد چنانکه در سیستان و بلوچستان در مراسم ویژه ای نظیر گوات دمال و مالد( پیر پتر) از این ساز بهره می جویند.
همچنین در گونه ای از موسیقی محلی بوشهر به نام ( سبالو) که احتمالا همان جشن مولود نبی_ تولد پیغمبر اسلام (ص) بوده در فرمی که متاثر از موسیقی عربی و آفریقایی می باشد از دف و دایره استفاده می گردد.
در شمال خراسان در قدیم لوطی ها با دف و دایره به اجرای موسیقی می پرداختند که با انقراض آنها اینک از این ساز برای همراهی قشمه و کمانچه عاشق ها استفاده می گردد . در بجنورد نیز از دف و دایره استفاده شده و به نام ( دیزه) موسوم می باشد. همچنین در استان هرمزگان( بندر عباس ،میناب ، قشم………) در مراسم زار و مولود خوانی از ۱ تا۵ دف و گاه بیشتر از این نعداد استفاده می گردد . در جزیره قشم دف در همراهی با عود نیز نواخته می گردد .
همچنین در بسیار نقاط دیگر از این مرز و بوم و رسوم محلی و مراسم مذهبی _ عرفانی رد پایی از آن را جست.
دف و موسیقی عرفانی در میان کردزبانان :
( صوت خوش و نغمات لطیف ریسمانی است که دنیا را به آخرت می پیوندد و شنونده را به سر آن معنی که خبرهایی از آن نمی شناسد رهنمون می شود )
مقصود این است که می توان از ریسمان موسیقی آویخت و خود را از جهان پایین به آسمان برین رسانید و موسیقی واقعی آن است که شنونده را از خود به فراز آورد نه آنکه او را در فرود بی خبر کندکه در این صورت نامش ( سهو) به معنی فراموشی و بی خبری است و یا به تعبیر حافظ ساز و نوای مطرب عشق او را به جایی برده که راه به بالا دارد.و یا به قول شیخ شیراز :
مطرب همین طریق غزل گو نگاه دار کاین ره که بر گرفت به جایی دلالت است
در میان اهل کردستان دف و موسیقی عرفانی جایگاهی به بلندی آسمان دارد بدین معنی که به عنوان همان ریسمان اهل ذکر و سماع را از دنیای درون به عالم ملکوت به جمع ذاکران معبود می رساند و با نهایت سادگی این ساز نوایی بر گوش ایشان می رساند که آوای دوستش می نامند.
خشک چوب و خشک سیم و خشک پوست از کجــا می آیـد این آوای دوست
دف نوازان کرد وضو گرفته از ذلال عشق و روی بر کعبه هو نموده اند الله گویان شبهای جمعه آسمان شهر و روستای خود را به آسمان ملکوت پیوند می زنند .
افسانه ای در میان ایشان رواج دارد که قدمت ( دف) را به زمان حضرت آدم می رساند بدین مضمون که آنگاه که هابیل هدیه خویش یعنی بره ی زیبا را جهت قربانی به محل اهداء به خداوند آورد وقابیل که کشاورز بوده کاه را به عنوان هدیه آورد و خداوند در آن آتش افروخت و قبول نکرد . قابیل برادر خویش را با سنگی که بر سر وی کوبید کشت و از کلاغ آموخت که جسد وی را زیر خاک پنهان نماید و آدم صفی الله آن بره را که خداوند پذیفته بود نگاه داشت و بعد از پرورش کافی قربانی نمود و پوست آن را به راهنمایی فرشته ای از ملکوت دباغی کرده و بر چوبی گرد کشید و با آن به مناجات خداوند پرداخت …………… و الله علم .
هر چند که شاید این قصه افسانه ای بیش نباشد اما این ساز همیشه همدم عرفاو اولیاء خدا بوده و همنشینی ایشان آنچنان محبوبیتی به صدای آن بخشیده که هیچ عارفی بدون ثنا و یاد خیر دف نبوده است .
ای عاشقان ، ای عاشقان ، من خاک را گوهر کنم وی مطربان ،ای مطربان ،دف شما پر زر کنم…مولانا
و به جرات می توان گفت که دف در میان هیچ طایفه ای به اندازه ی قوم کرد دارای محبوبیت و حرمت نیست و توانمند ترین اساتید این ساز ( همچون بیژن کامکار ، عندلیبی ها، عرفان به امید حق و ………..) نیز از این دیار برخاسته اند و بهترین ریتمها و به قولی مقامات اصلی دف همگی از تکایا و خانقاه های کردستان به عرصه موسیقی سنتی پا نهاده است.

daf03

دف، دوب، در زبان سومری به معنی لوحه و خط است . از این زبان وارد اکدی شده « دوپو» و « توپو» گردیده و از این زبانها وارد آرامی شده « دوپ» گردیده و نیز به معنی لوحه و صفحه گرفته شده، بعدها در زبان عربی دف شده و به معنی لوحه به کار رفته است .

دف سازی است که اساسا ً عبارت است از قابی که بر یک طرف و گاه دو طرفش پوست کشیده شده است و با زدن یا کشیدن انگشتان بر آن نواخته می شود . بر طبق روایات، نخست در شب زفاف سلیمان و بلقیس دف نواخته شد و نیز می گویند بنی اسراییل در مقابل گوسالۀ طلایی دف می نواختند . به هر حال در هنر قدیم، دف با قاب مستطیل، مستدیر، هر دو دیده می شود .

یکی از قدیمی ترین که تاریخ استفاده بشر از ساز دف را به2700 ق.م باز میگرداند یک قطعه عاج فنیقی می باشد که این سند در آشور یافت شده است. سند دیگری که قدمت این ساز را به هزاره ی دوم پیش از میلاد باز میگرداند مجسمهی کوچکی است که به عصر آهن باز میگردد که با دو رنگ نقاشی شده وهم اکنون در موزه لوور پاریس نگهداری میشود. سنگ برجسته ی دیگری مربوط به مراسم آیین تدفین همراه با رقصندگان و نوازندگان دف می باشد, این سنگ برجسته مربوط به مقبرهی خایی,سقاره سلسله ی هیجدهم یا نوزدهم(1559-1200ق.م) می باشد که در موزه ی قاهره نگهداری می شود.

دف رایج در ممالک اسلامی را بر حسب شکل قاب (مستطیل یا مستدیر) و دارا بودن اوتار، صنجها یا صفحات جرنگی، جلاجل یا حلقه ای جرنگی، حرسها یا زنگها، و یا فقدان آنها، به هفت نوع تقسیم کرده اند، که یکی از آنها دارای قاب مستطیل است که بر دوطرفش پوست کشیده شده است و سایرین قاب مستدیر دارند . از اقسام اخیر ، دف دارای حلقه های جرنگی ( بنام دایره ) در ایران رایج بوده است. دفِ دارای زنگ ، درایران و آسیای مرکزی به نام دایره رایج است.

این ساز به وسیله مسلمانان اسپانیا در اروپا رواج یافته است و در قرن پانزدهم میلادی متروک شد و دیگر بار در قرن هفدهم به وسیله ترکان عثمانی رایج گردید. در قرن نوزدهم این ساز، به علت ماهیت حماسی بودن نوای آن، به عنوان از سازهای موزیک نظامی شناخته شد.

از معنای لغوی و پیدایشی دف که درگذریم، باید گفت که « دف نوازی »، پردازش اطلاعات غیر کلامی است، کلام موسیقیایی عرفانی و گاه هیجانی . زبان و کلامی ندارد لیکن هر کوبۀ بی کلامش به هزازان زبان در سخن است . طنین آوای دوست، گوش به گوش، چونان می عشق جملگی را در می رباید :

از می عشق ریختی در دل آدمی اندکی از دل او به هر دلی دست به دست می رود

بر مردمان نخستین، آهنگ موج دریا، زمزمه نسیم باد، ترنم باران، نوای آبشاران، آوای پرندگان و صدای پای اسبان، موسیقی روح نواز بود. در این دوره که هم زمانی پیدایش آدم و موسیقی است، آدمی به فراست دریافت که طبیعت با او سخنها دارد به هزاران زبان، اگر گوش و چشم جان را باز گذاریم :

چشم دل بازکن که جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی

آن زمان،نقش موسیقی، آگاه کردن غیر ارادی آدمی بود از وضع طبیعت و بعدها آگاه کردن ارادی برای خبررسانی و اعلام وقت های گوناگون با مفاهیم مختلف و از آن پس بود که افلاطون ندا در داد که : روان انسان از راه موسیقی،تناسب و هماهنگی می یابد .

موسیقی عرفانی خود یک عشق است و در تاریخ علم می خوانیم که بسیاری از بیماری های درمان ناپذیر با دارو، با نوای نی و خروش دف، درمان پذیرند.

واینک موسیقی اصیل ایرانی با ابزاری بنام « دف » در کف عاشقان می خروشد و در مقالات با حکیمان و هستی شناسان، از پشتوانه علمی بهره جسته، در جایگاهی شایسته نشسته و خاصیت درمانگری، نشانه شناسی و هستی شناسی یافته است .

برگ نوا تبه شد و ساز طرب نماند ای چنگ ناله برکش و ای دف خروش کن

و این خروش تا به جایی است که :

پیرمحله دف به کف ، پنجه به پوست می زند

یا ز تو شکوه می کند یا در دوست می زند

سخن از دف و جایگاه والای آن، تا جایی است که از اعصار دیرین، از این ساز بعنوان سراینده ی حق و ستاینده ی تنها معبود، یاد شده است . همچنان که در تورات آمده است :

خداوند سلطنت خواهد کرد تا ابدالآباد، زیرا که اسبهای فرعون با ارابه ها و سوارانش به دریا درآمدند و خداوند آب دریا را برایشان برگردانید . اما بنی اسراییل از میان دریا به خشکی رفتند و مریم نبی خواهر هارون دف به دست خود گرفته و همۀ زنان از عقب وی دف ها گرفته، رقص کنان بیرون آمدند. پس مریم درجواب ایشان گفت : خداوند را بسرائید زیرا که با جلال مظفر شده است .

ودر پایان نیز شواهد و مثالهای متعددی از بزرگترین شاعران ایرانی ارائه شده که نمایندۀ اهمیت این ساز پرشکوه و پرمعنا از دیر باز می باشد:

سراینده ای این غزل ساز کرد دف و نی و چنگ را هم آواز کرد

« فردوسی »

هله من مطرب عشقم، دگران مطرب زر

دف من دفتر عشق است و دف ایشان دف تر

«مولوی»

بی دف بر ما میا که ما در سوریم برخیز و دهل بزن که ما منصوریم

«مولوی»

ای مطرب جان چو دف بدست آمد این پرده بزن که یار مست آمد

«مولوی»

سرنتوانم که بر آرم چو چنگ گرچه دفم پوست بدرد قفا

«سعدی»

من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرفه آنک

مغبچه ای ز هر طرف می زندم به چنگ و دف

«حافظ»

حدیث عشق را که از حرف و صوت مستغنیست

به نالۀ دف و نی در خروش و در ولوله بود

«حافظ»

دست افشان، پای کوبان دف زنید و صف زنید

زان که عیشی خوشتر از عیش شباب آمد پدید

«قاآنی»

« مطالبی در مورد ریتم های دف »

ریتم های دف عبارتند از : قیام (حی الله)، غوثی، دائم، حدادی، سقزی ودائم کند و تند.

در ابتدا، اهل سلوک، هنگام خروج از مرحله دنیوی و وصل الی الله در حالت خلسه، حلقه ای برای سماع و ذکر تشکیل می دهند که به ذکر اسما خداوند و همچنین توسل به اولیا، انبیا، امامان و بزرگان دین، می پردازند و بدین سان برآنند که خود را هر چه بیشتر به یگانه معبود نزدیک سازند .

البته آنان با تشکیل حلقه ذکر دور هم نشسته و با تلاوتی چند ار قرآن مجید، شروع به ذکر می کنند و پیر حلقه نیز با الفاظ «توبه یا ربی»، «استغفرالله» و «استغفرالله و اتوب الیه» نیز مجلس را می آراید و نیز شجره نامه طریقت را برای جمع حلقه، بازخوانی می کند تا به اسما امامان و انبیا الهی منتهی شود. سپس ذکر « لا اله الا الله» با صوت های مختلف، سنگین تند بر زبانها جاری می گردد و هنگام تندخواندن ذکر الله، آن جمع از جای خویش بر خواسته دستهای همدیگر را می فشارند که به آن حالت « قیام یا حی الله » گویند. پس از ذکر قیام، به ذکر غوثی می پردازند و آن ذکر، «حی حی حی الله» می باشد که « الله حی الله» بر زبان آن جماعت دائم و پیوسته جاری می گردد . پس از آن به حدادی می پردازند که در این حالت، جوش و خروش عرفانی آنان منتهی به آرامش نسبی است که در نتیجه قرب الی الله روی داده است و ریتم سقزی و یا همان «حی الله الله»، پس از مرحله حدادی و رسیدن به آرامش نسبی است که در پایان به ریتم دائم کند و تند رسیده و به پرواز در ملکوت اعلی در می آیند.

امتیاز شما به این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت را پر کنید
این قسمت را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

keyboard_arrow_up